«المو مک الروي»، از اهالي لس آنجلس، فرمول مخدري غيرقانوني را ابداع کرده که اميدواراست پيش از بازنشستگي از دنياي خلافکاران، بيست ميليون دلاري نصيبش کند. او به ليورپول انگلستان مي رود و اميد دارد در بين علاقه مندان شهر، خريداري براي فرمولش پيدا کند...
سه کارمند زن بانک فدرال تصمیم به دزدیدن پولهایی میگیرند که در آستانه نابودی هستند و...
» اسمايلر گروگان « ( دورانته) با ماشين از بالاى صخره اى سقوط می كند و سرنشينان چهار اتومبيل شاهد اين تصادفاند. » اسمايلر « پيش از مرگ به آنان می گويد كه ۳۵۰ هزار دلار از پولهاى مسروقه اش را زير « W بزرگ « پارك ايالتى ساحل سانتا رزيتا پنهان كرده است. حالا چهار اتومبيل به طور جداگانه به طرف سانتا رزيتا به راه می افتند...
یک تاجر مغرور، یکی از زیردستانش را که شوهر معشوقه اش نیز می باشد، به قتل می رساند. این عمل وقایع ناخوشایندی را به دنبال دارد...
« آرتور كودى جارت » ( كاگنى ) ، آدمكش روان پريش و سر دستهى گروهى از تبهكاران ، به زندان افتاده است . كارآگاهى ( اوبراين ) با ظاهر مبدل در زندان هم سلول او مىشود تا اطلاعاتى دربارهى گروه « جارت » به دست آورد .
« ميشل » ( لاسال ) جوان تنهايى است که بتازگی از زندان به جرم دزدی آزاد شده است. بعد از مرگ مادرش او براى گذران زندگى جيببرى مىكند ...
عده اى كهنه سرباز آمريكايى به رهبرى « دانى اوشن » ( سيناترا ) تصميم مى گيرند كه از آموخته هاى نظامیشان استفاده كنند و هم زمان، در شب سال نو، به پنج كازينوى لاس و گاس دستبرد بزنند.
«جان اسمیت» (ویلیس) به گنگسترهای «دویل» (کلی) می پیوندد. اما وقتی با او درباره ی دختری به نام «فلینا» (لومبارد)، که در چنگ آنان اسیر است اختلاف پیدا می کند، به گروه «استروتزی» (آیزنبرگ)، دشمن «دویل»، ملحق می شود. «اسمیت» که به هیچ کس جز خودش وفادار نیست، «استروتزی» و «دویل» را به جان هم می اندازد، گرچه در ظاهر به هر دو گروه خدمت می کند …
داستان در مورد پیرمردی در آینده نزدیک است که دچار آلزایمر شده است . ( او همچنین چند سالی را در زندان گزرانده است.) پسر او که نگران سلامتی پدر است برای او رباتی می اورد که به سلامتیش خیلی اهمیت می دهد و برای او هر کاری میکند که به رخداد اتفاقاتی منجر میشود .