

Beth Latimerکه برای دیدن مسابقه فرزندش به کمپ مدرسه رفته است متوجه غیبت او می شود اما جستجوی او برای یافتن پسرش Danny او را به واقعیتی تلخ رهنمون می سازد جنازه او در ساحل شهر یافت شده ظاهرا فرد یا افرادی خواسته اند با صحنه سازی , قتل او را یک حادثه جلوه دهد.علی رغم تلاش پلیس برای انجام تحقیقات لازم در سکوت و بدون جلب توجه با انتشار خبر توسط خبرنگار جاه طلب و جوانی به نام Olly خواهرزاده Ellie Miller از کارآگاهان پلیس محلی حادثه در کانون توجه همگان قرار می گیرد.


لوکاس هود، دزد سابق و اصلی، هویت یک کلانتر کشته شده را بر عهده می گیرد و به فعالیت های جنایتکارانه خود ادامه می دهد. به نظر می رسد گذشته او از طریق کسانی که سال ها قبل به او خیانت کرده بود، او را آزار می دهد. این خلافکار سابق عدالت خود را تحمیل می کند، جایی که خشونت در شهر نه چندان آرام آمیش ها در Banshee، پنسیلوانیا، در هر نقطه اوج می گیرد.


کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه ...