
داستان فیلم در مورد چهار نفر به نام های (Pandi, Murugan, Afsal , Kumar) می باشد ، آنها در فروشگاه مواد غذایی کار میکنند ، روزی پلیس به محل کار آن ها رفته و بدونه هیچ دلیلی آنها را دستگیر و به زندان میفرستد و در انجا مورد شکنجه و اعتراف برای جرم و جنایت قرار میگیرند ، آن سه نفر که هنوز از ماجرای خبری ندارند و نمیدانند که برای چه شکنجه میبینند و تمام امیدشان را از دست داده اند ، یک پلیس آشنا در محل زندگی شان به کمک آن ها می رود...

در بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۹، فردی از ۲۹ مرکز مالی در بوداپست سرقت کرده است. بانکها، دفاتر پستی و حتی آژانسهای مسافرتی قربانی اعمال مجرمانه و دیوانهوار او بودهاند. پلیس هیچ سرنخ و امیدی برای پیدا کردن او در طول این شش سال نداشته است. تنها نشانی که از او در صحنههای جرم باقی میماند، بویی خاص و متمایز است که همین امر باعث شده تا در رسانهها به او لقب راهزن مست داده شود...

«ری لیووی» (کیلمر) مأمور FBI، عهده دار وظیفه ی همکاری با «فرانک کوتل» (شپارد)، مأموری کهنه کار در امور سرخ پوستان در داکوتای جنوبی می شود. او که در ابتدا از اصل و نسب نیمه سرخ پوست خود شرمگین است، آرام آرام و از طریق «مگی ایگل بر» (توسی)، به آیین و رمز و رازهای سرخ پوستان علاقه مند و از مخاصمه جویی های «کوتل» بیزار می شود...