
چهار دوست به منظور انجام دادن کاری متفاوت، به مزرعه ای در استرالیا می روند، جایی که یک خانواده خشن توسط یک اوباش عصبانی از بین رفته است. با اینکه آنها از خطرات این ماجراجویی خبر دارند و می دانند که ممکن است دیگر زنده برنگردند، اما باز هم به این ماجراجویی وحشتناک ادامه می دهند...

داستان در مورد یک پلیس خود سر بنام "رونان پیرز" است که گذشتهی تلخ و تاریکی داشته و اخیراً همسرش را نیز ربوده اند. اکنون او کاملاً میل به انتقام و خالی کردن خشمش دارد. او به طور مداوم به جستجوهایش ادامه می دهد تا سر از شهری در می آورد که ساکنین آنجا بیماران روانی، گروه های خلافکار و فاسد می باشند...

در آواخر قرن نوزدهم فاحشه ایی به نام آلیس در خانه داورنپورت خودکشی میکنند و به گفته دیگران روح آلیس خانه را تخسیر کرده و دیگران خانه را خالی از سکنه رها میکنند، حال بیش از یک قرن از آن ماجرا گذشته و صاحب جدید و پول داری خانه داورنپورت را خریده و قصد دارد در اولین شب مالکیتش یک پارتی برگزار کند که...

چند هفته ی پیش ماریبث و خانواده اش در یک گردش جنگلی گرفتار یک قاتل روانی به نام ویکتور کراولی شدند و تمام افرد خانواده به طرز فجیعی کشته شدند. اکنون ماری بث که تنها کسی است که توانسته است فرار کرده و جان خود را نجات دهد ، با گروهی از افراد مسلح بازگشته تا اجساد افراد خانواده اش را پیدا و ویکتور کراولی قاتل را نیز بکشد...