پس از آنکه بابا اسمورف به اسارت رازمِل و گارگامل، دو جادوگر بدجنس، درمی‌آید، اسمورفت برای نجات او، اسمورف‌ها را در مأموریتی به دنیای حقیقی هدایت می‌کند.
در ماه مه سال ۲۰۲۰، درگیری بین کلانتر و شهردار یک شهر کوچک، جرقه‌ای برای انفجاری بزرگ می‌شود؛ جایی که در اَدینگتون، نیومکزیکو، همسایه در برابر همسایه قرار می‌گیرد.
تَنوی راینا، که زنی مبتلا به اوتیسم است، متوجه می‌شود پدر فقیدش که در ارتش هند خدمت می‌کرده، رؤیایی داشته است؛ او می‌خواسته پرچم را در یخچال طبیعی سیاچن برافراشته کند. با وجود محدودیت‌هایی که برای افراد دارای اوتیسم در خدمات نظامی وجود دارد، تَنوی تصمیم می‌گیرد این مأموریت را به سرانجام برساند.
این یک داستان عامیانه است که روایت دوقلوهایی را دنبال می‌کند که به پدرشان مشکوک هستند. آن‌ها حدس می‌زنند پدرشان اسراری را در مورد ارتباط مادر مرحومشان با دنیای ماوراءالطبیعه از آن‌ها پنهان کرده است.
یک خانواده دوست‌داشتنی سری‌لانکایی که به دنبال شروعی تازه در هند هستند، با عشق و مهربانی مسری خود، محله‌ای بی‌روح را به جامعه‌ای پر جنب و جوش تبدیل می‌کنند.
داستان یک کارآگاه آماتور که در دنیای پیچیده و پر از هرج و مرج جنایی درگیر می‌شود. کارآگاه داستان با چالش‌ها و موانع مختلفی روبه‌رو می‌شود و از کنار هم قرار دادن سرنخ‌ها و استفاده از توانایی‌های مردمی خود، سعی دارد به حقیقت ماجرا دست یابد.
لینه برای تضمین آینده خودش و برادرش، همه‌چیز را به خطر می‌اندازد و سفری پرمخاطره را آغاز می‌کند. در طول یک شب پرالتهاب، او با گذشته تاریک خود روبه‌رو می‌شود.
در این داستان، یک محقق به نام نیک، نسخه اصلی کمدی الهی را از یک گروه قاچاق مافیا می‌دزدد. او به همراه معشوقه‌اش، جولیتا، وارد مسیری پرخطر می‌شود. همزمان، داستان زندگی دانته، خالق این اثر، روایت می‌شود که چگونه از یک ازدواج ناگوار فرار کرده و شاهکار خود را خلق می‌کند.
شیطان هیرانیاکاشیپ به دنبال انتقام از ویشنو است و خود را خدا اعلام می‌کند. پسرش پرالاد همچنان به ویشنو ارادت دارد. ویشنو در قالب نارسینها ظاهر می‌شود تا شیطان را شکست دهد و تعادل را بازگرداند.