
"نواک" پیمانکاری لهستانی به همراهی گروهی کارگر به لندن می رود تا نیروی ارزان قیمت برای کار در یک پایگاه دولتی فراهم آورد.او باید پروژه و گروهش را مدیریت کند در حالیکه آنان با وسوسه غرب،تنهایی و دوری از خانواده هایشان روبرو هستند.او تنها فردی در گروه است که می تواند انگلیسی صحبت کند و از همین قابلیتش به عنوان ابزاری در برابر گروهش استفاده می کند...

پاریس سال ۱۹۴۲. "لوکاس استینر" یهودی مجبور است کشور را ترک کند. همسر او "ماریون" که بازیگر است، تئاتر را مدیریت می کند. او تلاش می کند با اجرای نمایشی، تئاتر را زنده نگه دارد. او برای نقش اول "برنارد" را استخدام می کند. از طرفی در واقع "لوکاس" در زیرزمین آنجا مخفی شده است...