
پس از یک فاجعه هوایی،"مکس کلین" یکی از بازماندگان دچار تغییر شخصیتی می شود.او که دیگر نمی تواند با زندگی سابق خود و همسرش "لائورا" ارتباط برقرار کند،نوعی احساس شکست ناپذیری و خدا بودن پیدا می کند.وقتی روانشناسش از کمک به او بازمی ماند او را برای دیدن یکی دیگر از بازماندگان حادثه می فرستد و...

در شهر دور افتاده و سوت وکور آندورا در ايالت آيووا، «گيلبرت گريپ» (جانی دپ) از برادر عقب مانده ي خود «آرني» (لئوناردو دي کاپريو) و مادرش که از فرط چاقي هيچ گاه از خانه خارج نمي شود، مراقبت مي کند. با ورود «بکي» (لوييس) ـ که همراه مادر بزرگش سفر مي کند ـ به شهر، «گيلبرت گريپ» براي نخستين بار عشق را تجربه مي کند...

دهه ي ۱۹۶۰، محله ي ايتاليايي نشين در منطقه ي برانکس نيويورک. پسر بچه اي به نام «کالوجرو» (کاپرا) هم راه با خانواده اش در همسايگي نوشگاهي زندگي مي کند که پاتوق «ساني» (پالمينتري) و دارو دسته ي مافيايي اش است؛ همان جايي که «لورنزو» (دنيرو)، پدر «کالوجرو» هشدارش داده که آن طرف ها نپلکد...

صبحي در ماه ژوئن. مردي (داگلاس) که در يکي از بزرگراه هاي لس آنجلس در ترافيک گير کرده، اتومبيلش را رها مي کند و به طرف شهر به راه مي افتد. او مي خواهد خودش را به خانه ي همسر سابقش (هرشي) که با دخترشان زندگي مي کند برساند. اما در طول راه مجبور مي شود تا بيشتر و بيشتر به خشونت متوسل بشود.