
«دکتر لاول» (نيسن)، در شهري در کنار جنگل هاي کارولايناي شمالي، «نل» (فاستر) را پيدا مي کند؛ دختري سي ساله اي که سال هاست در قلب جنگل ها، در کلبه اي با مادر لالش زندگي مي کرده است. مادر «نل» به تازگي مرده و همين باعث توجه ديگران به «نل» شده است. در نخستين برخوردها «دکتر لاول»، «نل» را وحشي، هراسان از انسان و نور و شهر و هر وجهي از تمدن مي بيند. اما دخترک باهوش است...


۲۰ سال بعد از پایان تمدن مدرن انسان ها بدنبال فراگیر شدن یک گونه عفونت قارچی، مردی بنام جوئل مامور می شود تا دختری ۱۴ ساله بنام اِلی را از محدوده قرنطینه به بیرون قاچاق کند. طولی نمی کشد که این دو باید برای زنده ماندن در دنیای خشن و وحشتناک خارج از محدوده ی امن، به یکدیگر تکیه کنند...