
«سياه مو»: يک سامورايي (ميکوني) همسر وفادار (آراتاما) خود را ترک مي کند تا با زن ديگري (واتانابه) ازدواج کند... «هوئيچي بي گوش» شبي روح يک سامورايي نزد پسر نوازنده ي نابينايي (کاتسوئو ناکامورا) مي آيد و از او مي خواهد تا براي حاکم خردسال مرده اي آواز بخواند...«يک فنجان چاي»: «کانايي سامورايي» (گانمون ناکامورا) مشغول نوشيدن چاي عصرانه اش است، که تصوير يک سامورايي ديگررا در فنجان چاي خود مي بيند... «زن برفي»: دو مرد هيزم شکن (ناکادايي و اوکادا) در برف و بوران در کلبه اي خالي پناه مي گيرند. ناگهان، زني (کيشي) از غيب مي رسد و حادثه هاي عجيبي اتفاق مي افتد...

"شاهزاده پروسپرو"ی شیطان پرست، تعدادی از نجیب زادگان را برای محافظت از "مرگ سرخ" طاعونی که در راه است به قلعه خود دعوت می کند. او به مهمانان خود دستور می دهد صورتهای خود را با ماسک بپوشانند. در میان این فضای فاسد، او متوجه غریبه ای اسرارآمیز در لباس و کلاه قرمز می شود. او که اعتقاد دارد او اربابش، شیطان است از آشکار شدن هویت واقعی او وحشت می کند...

سه داستان با فضای وحشت. زنی توسط تماسهای تلفنی زندانی که ریشه در گذشته او دارد وحشت زده می شود. کنتی روسی در اوایل سال ۱۸۰۰ که به خانواده ای برخورد می کند که تلاش می کنند چند خوناشام را از بین ببرند و پرستاری که در سال ۱۹۰۰ هنگام آماده کردن جسد یکی از بیمارانش تصمیمی سرنوشت ساز می گیرد...

«دكتر جان ماركوى» ( جانسن ) دانشمند مردمشناسى كه درگير انجام آزمايشهايى براى شناخت انواع پديدههاى ماوراءالطبيعى است، همراه دو زن كه تجربياتى در زمينهى احضار ارواح دارند - « الينور» ( هريس ) و «تيودورا» ( بلوم ) - راهى يك خانهى اعيانى ۹۰ ساله در نيوانگلند مىشوند كه به پناهگاه ارواح و اهريمنان شهرت دارد.