
بیکر دیل ناخدای یک قایق ماهیگیری به نام سرنتی است که در یکی از سفرهایش به یک جزیرهی آرام و گرمسیر به نام پلیموث هدایت میشود. اما زندگی آرام او وقتی خراب میشود که در این شرایط درخواست مستاصل کنندهای را از کارن همسر سابقش دریافت میکند. کارن در نامه به دیل التماس میکند تا او و پسر کوچکشان را نجات دهد...

سم (اندرو گارفیلد) شخصی قابل اعتماد، اما یک جوان بی هدف است. پس از ناپدید شدن همسایهاش که از قضا به او علاقه مند شده به سرعت جستجو را برای یافتنش آغاز میکند. سم به جستجو در شرق شهر لس آنجلس برای پیدا کردن سرنخی در مورد سارا ادامه میدهد، اما با حقایق و توطئههایی شوم، بیشتر از آنچه که وی تصورش را میکرد، روبهرو میشود.

داستان آشنایی «لازارو» پسر کشاورزی که عدهای او را ساده لوح می خوانند با «تانکردی» که پسری نجیب زاده است. زندگی آنها در روستای دورافتادهای تحت سلطه «آلفونسیا» معروف به ملکه سیگار است. پیوند محکمی بین آن دو شکل می گیرد. این دوستی تا اندازه ای برای «لازارو» ارزشمند می شود که بعد از مدتی برای یافتن «تانکردی» پا به شهر می گذارد، جایی که او مثل یک قطعه از گذشته است که در دنیای مدرن گم شده است.