

اومیکی، دختر دبیرستانی خجالتی، آرزو دارد که دوستی از سیاره دیگر داشته باشد. وقتی با یو، دانش آموز انتقالی بیگانه با قدرت های تله پاتی آشنا می شود، زندگی مدرسه ای او تغییر می کند. این دو به هم نزدیک می شوند و تصمیم می گیرند که یک موشک بسازند و به فضا بروند. در طول مسیر، آنها دوستان جدیدی پیدا می کنند.


استاد جاسوس گرگ و میش در کاری که میخواهد مخفیانه در مأموریتهای خطرناک به نام دنیایی بهتر انجام دهد، بهترین است. اما زمانی که او وظیفه نهایی غیرممکن را دریافت می کند - ازدواج کند و بچه دار شود - ممکن است بالاخره در سر او باشد! گرگ و میش کسی نیست که به دیگران وابسته باشد، کارش را برای او انجام میدهد و همسر و فرزندی را برای مأموریتش برای نفوذ به یک مدرسه خصوصی نخبگان به دست میآورد. چیزی که او نمی داند این است که همسری که انتخاب کرده یک قاتل است و فرزندی که او به فرزندی قبول کرده یک تله پات است!


دو نوجوان بی خواب هنگام فرار به رصدخانه نجوم مدرسه خود رابطه خویشاوندی پیدا می کنند. گانتا ناکامی که شبها نمیتواند بخوابد، در کلاس بداخلاق است و نزد همکلاسیهایش محبوبیتی ندارد. او متوجه می شود که رصدخانه مدرسه، که زمانی توسط باشگاه نجوم منحل شده استفاده می شد، ممکن است مکان مناسبی برای چرت زدن باشد - اما او تنها نیست. ایساکی ماگاری، همکار بی خوابی، مایل است رصدخانه را با ناکامی به اشتراک بگذارد، و دوستی بین آن دو آغاز می شود زیرا آنها بر سر غیر محتمل ترین چیزها پیوند می خورند. شایعات تاریک در مورد اتفاقاتی که برای اعضای باشگاه نجوم رخ داده است، مردم را از رصدخانه مدرسه دور می کند، و این همان چیزی است که آن را به پناهگاهی عالی برای ناکامی و ماگاری تبدیل می کند تا استراحت بسیار لازم را داشته باشند. متاسفانه هیئت علمی مدرسه نمی تواند اجازه استفاده غیرمجاز از آن را بدهد. اما اگر یک باشگاه نجوم جدید وجود داشت، شاید این دو بی خوابی می توانستند جایی برای خواندن خانه داشته باشند!