
پس از دوباره ملاقات با گوین استیسی، مایلز مورالس به گوشه ای از مولتی ورس پرتاب می شود، جایی که با تیمی از انسان های عنکبوتی که مسئول حفاظت از آن هستند، مواجه میشود. اما وقتی قهرمانان در خصوص چگونگی مقابله با تهدید جدید به اختلاف می خورند، مایلز خود را در برابر دیگر عنکبوتها مییابد و باید تعریف جدیدی از قهرمان بودن را به ارمغان بیاورد تا بتواند عزیزان خود را نجات دهد...

آگوست ۱۹۹۵: میکیا برای اولین بار با شیکی در یک کیمونوی سفید در یک روز برفی ملاقات می کند . بعداً، در مراسم سال اول دبیرستان، میکیا شیکی را در میان جمعیت می بیند و او را تعقیب می کند و خود را به او معرفی می کند. اما شیکی راز بزرگی را پنهان میکند: موجی از قتلهای عجیب و غریب در اطراف بسیاری از نقاط شلوغ رخ میدهد، و هیچ مظنونی وجود ندارد...