

هنگامی که ارواح وارد دنیای انسان می شوند، می توانند اشیاء قدیمی را در اختیار داشته باشند و شکل فیزیکی به دست آورند: تسوکوموگامی. تسوکوموگامی میتواند ملایم، خشن یا جایی در میان باشد، بنابراین قبیله Saenome به طور مسالمتآمیز به آنها کمک میکند تا آنها را به دنیای ارواح بازگردانند تا از تخریب جلوگیری کنند. کوناتو هیوما یکی از اعضای این قبیله است، اما از آنجایی که از زمانی که یک تسوکوموگامی چیز مهمی را از او دزدید، کینهای دارد، بسیار آرام است. پدربزرگ هیوما از ترس اینکه عصبانیت وقیحانه هیوما در برخورد با این ارواح منجر به فجایع ماوراء طبیعی شود، او را می فرستد تا در کیوتو با ناگاتسوکی بوتان زندگی کند، یک زن جوان غیرعادی که در واقع مانند خانواده با تسوکوموگامی زندگی می کند! آیا هیوما می تواند یاد بگیرد که هنگام برخورد با تسوکومگامی احساسات خود را کنترل کند یا اینکه روح خود او محکوم به تسخیر خشم برای همیشه است؟


دو نوجوان بی خواب هنگام فرار به رصدخانه نجوم مدرسه خود رابطه خویشاوندی پیدا می کنند. گانتا ناکامی که شبها نمیتواند بخوابد، در کلاس بداخلاق است و نزد همکلاسیهایش محبوبیتی ندارد. او متوجه می شود که رصدخانه مدرسه، که زمانی توسط باشگاه نجوم منحل شده استفاده می شد، ممکن است مکان مناسبی برای چرت زدن باشد - اما او تنها نیست. ایساکی ماگاری، همکار بی خوابی، مایل است رصدخانه را با ناکامی به اشتراک بگذارد، و دوستی بین آن دو آغاز می شود زیرا آنها بر سر غیر محتمل ترین چیزها پیوند می خورند. شایعات تاریک در مورد اتفاقاتی که برای اعضای باشگاه نجوم رخ داده است، مردم را از رصدخانه مدرسه دور می کند، و این همان چیزی است که آن را به پناهگاهی عالی برای ناکامی و ماگاری تبدیل می کند تا استراحت بسیار لازم را داشته باشند. متاسفانه هیئت علمی مدرسه نمی تواند اجازه استفاده غیرمجاز از آن را بدهد. اما اگر یک باشگاه نجوم جدید وجود داشت، شاید این دو بی خوابی می توانستند جایی برای خواندن خانه داشته باشند!