
آکیرا (به ژاپنی: アキラ Akira) یک فیلم علمی تخیلی ژاپنی در سبک انیمه به نویسندگی و کارگردانی کاتسوهیرو اوتومو. این فیلم بر پایهٔ مانگایی به همین نام آکیرا، که آن را هم کاتسوهیرو اوتومو نوشته، ساخته شدهاست. قابل ذکر است که این مانگا در یانگ مگزین منتشر میشد. در ابتدای انیمیشن شاهد انفجار بمبی در شهر توکیو سال ۱۹۸۸ هستیم. این انفجار باعث نابودی کامل شهر و شروع جنگ جهانی سوم میشود. ۳۱ سال بعد شهر جدیدی به نام نئو ـ توکیو تاسیس میگردد. این شهر مشکلات اجتماعی عدیدهای مثل شورشهای دانشجوئی، بی ثباتی سیاسی واز همه بدتر گانگسترهای موتور سوار دارد. یکی از اعضای این باندهای گانگستری موتورسواری به نام تِتسو است. او یکروز پس از تصادف با یک نوجوان عجیب و غریب توسط نیروهای پلیس دستگیر میشود. در مرکز پلیس دانشمندان پی به نیروی تله پاتیک در تِتسو می شوند و تصمیم می گیرند از او به عنوان موش آزمایشگاهی برای یافتن منبع نیروی فوق العاده مخربی به نام آکیرا که باعث تخریب شهر توکیو اصلی نیز شده است استفاده کنند، اما…

پنجاه سال از زمانی که «الن ریپلی» امتحانات سخت خود برای اثبات بی گناهی اش را داده می گذرد و سفینه ی نجات حامل وی، که او را در حالت خلسه در خود نگاه می داشت و به صورت سرگردان در فضا چرخان بود، دریافت می شود. بر روی کره زمین هیچ کس داستان وی در مورد وجود آدم فضایی در سیاره ی LV-۴۲۶ را باور نمی کند. اداره ای که با نام «کمپانی» شناخته می شود، گروهی را مامور می کند تا به LV-۴۲۶ بروند و صحت این مطالب را بررسی کنند. پس از مدتی تمامی ارتباطات با گروه فرستاده شده قطع می شود و Company اِلن ریپلی و گروهی از سربازان بسیار حرفه ای را برای بررسی و نجات گروه قبلی به LV-۴۲۶ می فرستد.

سال ۲۰۲۹ در بحبوحه ي جنگي هسته اي، ماشين ها و روبات ها عملا کنترل زمين را به دست گرفته اند و مشغول نابود کردن آخرين انسان هاي باقي مانده هستند. «نابودگر» (شوارتسنگر) موجودي ماشيني است که به سال ۱۹۸۴ فرستاده مي شود تا زني جوان به نام «سارا کانر» (هميلتن) را که مادر «جان»، ناجي بشريت در جدال با روبات ها خواهد بود، بکشد.

دو محقق به نام های لیلیان رینولدز و مایکل بریس دستگاهی طراحی میکنندکه می تواند تجارب واقعی مردم را ضبط و پخش کند. وقتی که قابلیت جدیدی را به آن اضافه می کنند که می تواند به مغز رفته و بفهمید در آن لحظه چه احساسی دارد یا به چه چیزی فکر می کند ، دستگاه از کنترل خارج می شود و...

لس آنجلس، سال ۲۰۱۹. «ريک دکارد» (فورد)، از اعضاي سابق يک واحد ويژه ي پليس (معروف به تيغ روها) که تخصص در از بین بردن روبات های شبه انسان را دارد. با اصرار و اجبار «سروان برايانت» (والش) مي پذيرد تا گروهي از روبات ها را بيابد و از بين ببرد. اين گروه متشکل از شش روبات است که با ظاهر انساني، با يک سفينه ي فضايي به زمين آمده اند.