
داستان در مورد پسری به نام هری پاتر است که پیش خاله و شوهر خالهاش زندگی می کند، زیرا پدر و مادرش سال ها قبل در یک تصادف کشته شدهاند. هری پاتر که در این ۱۰ سال زندگی پیش خانوادهٔ دورسلی تحقیر را تحمل کرده، با افشای یک راز توسط فردی عجیب، ناگهان خود را جادوگری می یابد که بزرگترین جادوگر قرن را از بین برده است. امّا این جادوگر که ولدمورت نام دارد هنوز نابود نشده است و کمر به قتل پسری بسته است که زنده ماند.

«گرينچ» (جیم کري) سالها پيش در هوويل به دنيا آمده، اما قيافه ترسناک او و همين طور علاقه بي حد و حسابش به «مارتا مي» (بارانسکي) که ذره اي به «گرينچ» علاقه ندارد باعث شده از آن سرزمين رانده شود. از آن زمان تا کنون، «گرينچ» کينه مردم هوويل را به دل داشته و حالا فرصت انتقام فرا رسيده است...

«ارني» (لين) و «لارس» (اوانز)، يک خانه ي قديمي و يک کارخانه ي ريسمان بافي را به ارث مي برند. دو برادر تصميم مي گيرند در خانه ي قديمي زندگي کنند و ناگهان متوجه مي شوند معمار خانه، آرشيتکت سرشناسي بوده و آن دو صاحب ثروت بزرگي شده اند. آنان تصميم مي گيرند خانه را از طريق حراج بفروشند؛ اما پيش از فروش بايد از شر موشي که در ديوارهاي آن زندگي مي کند، خلاص شوند.