

کماندوی موفق SAT علی که پس از تحقیقات به طور موقت تعلیق شده بود، با خبر بیماری ناگوار و کشنده همسرش آیدا، فرزندان و همسرش را با خود برد. او با پدرزنش صالح که یک هتل بوتیک در چاملیکی دارد، نقل مکان می کند. با مرگ آیدا مدت کوتاهی پس از نقل مکان، تمام خانواده به شدت در سوگ هستند. دفنه که به طور غیرمنتظره ای با اوزان روبرو می شود که فکر می کند او را در گذشته پشت سر گذاشته است، چاره ای ندارد جز اینکه به دنبال راهی برای خود باشد. در چاملیکی، جایی که زمانی فقط صدای برخورد امواج به ساحل شنیده شد. در مثلث علی، دفنه و اوزان؛ اکنون اجتناب ناپذیر است که روزهای فعال و غیرقابل برگشت و عشق های پرشور را تجربه کنید و رازها و روابط خانوادگی را که همه را به اطراف می کشاند، بریزید.


اصلان سویکان ممکن است رئیس بدنام ترین خانواده جنایتکار استانبول باشد، اما مادرش هولیا روی میز شام با مشت آهنین حکومت می کند. او توانسته است قبیله سرکش را با مجموعه ای از سنت های شکست ناپذیر حفظ کند که مهمترین آنها این است: "نمی توانی از سفره فرار کنی!" وقتی اصلان به خاطر زنی که تازه با او آشنا شده است، یعنی دوین روانشناس زیبا، شام خانوادگی را به هم می ریزد. دوین و اصلان عاشق هم می شوند و با نزدیک تر شدن آنها، روانشناس نمی تواند خانواده ناسازگار او را تشخیص دهد. اما آیا روانشناسی که درست وسط میدان جنگ پرتاب می شود می تواند همه را شفا دهد؟ و آیا او می تواند بدون بهبودی کامل از زخم های خود با خودشیفته ای مانند اصلان کنار بیاید؟

مکید، دختر خانواده ای فقیر که روانشناسی خوانده و از زندگی تجاری راضی نیست و به دنبال شفای دیگران است، عاشق برادر بزرگ احمد، کاظم ایشیک می شود که به عنوان باهوش ترین و موفق ترین تاجر در جهان شناخته می شود. کشور. او به تازگی مردی را با شور و شوق بیمارگونه ملاقات کرده و عاشق او شده است. همچنین کاظم ایشیک با نرمین ازدواج کرده است. عشق مکید بی پاسخ نیست. کاظم با اشتیاق مکید را در آغوش میگیرد که در ضعیفترین لحظهاش در کنارش است... اما آیا او میتواند او را از ظلم زندگی غنی و قدرتمندی که ساخته است محافظت کند؟ آیا مکید می تواند خلوص، معصومیت و حساسیتی را که در اولین ملاقات با کاظم داشت حفظ کند؟

ماسال که با قصههای مادر رویاییاش، شیرین بزرگ شده است، زمانی که مادرش به دلیل بیماری قلبی در بیمارستان بستری میشود، در دنیایی سرد و واقع بینانه گرفتار میشود. در نتیجه، او به دختری خشن و شرور تبدیل می شود که می تواند هر کاری انجام دهد. اولین کسی که ماسال از او حمایت می کند معلمش اوگین است و همه چیز به مرور زمان برای همه تغییر می کند. او در سفر ماسال در حالی که به دنبال داستان خودش میگردد، قصههای ناتمام دیگر قهرمانان داستان را یکی یکی تکمیل میکند و در این سفر نزدیکترین فرد به ماسال سگش کوفته است که هرگز کنارش نمیرود. .